سلطان تنهایی
تنهایی با ت شروع می شود … با هیچ چیز تمام نمی شود !
چه کسی گفته که من تنهایم ؟
من ، سکـوت ، خاطرات ، بغض و اشک همیشه با همیم …
بگذار تنهایی از حسودی بمیرد !
“من” یک نقطه دارد ؛ من تنها هستم !
“تو” دو نقطه دارد پس تنها نیستی !!!
دنیا تنهایی های زیادی داره اما تنهایی من دنیایی داره …
تنهایی یعنی وقتی پرستار گفت : همراه بیمار … ولی کسی نبود جواب بده !
آهسته گفتم : ببخشید کسی همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …
تــــنـــهـــا بودم که یکی تنهاترم گذاشت و رفت !
چرا میگویند “ها” علامت جمع است درحالی که وقتی آنرا با “تن” جمع میکنی … ؟ً!؟!؟!؟!
تنهایی قشنگتریـن و بی منت ترین حس دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هیچکس نداری …
بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود …
سرد است …
نیمکتی تنها در پارک نشسته است ، من تنها بر نیمکت و تو تنها در من …
میبینی ؟ چه در همیم و تنها ؟
تنهایی یعنی انقدر کسی بغلمون نکرد که خودمون زدیم بقل !!!
تنهـایی یعـنی هیچ وقــت کسی نباشه اشکات رو پاک کنه…
تنهـایی یعـنی تو جاده بدون مقصـد…
تنهـایی یعـنی ندیدن روزهای خوب…
تنهـایی یعـنی نداشـتن سنــگ صـبور…
تنهـایی یعـنی جشـن تولد با قـرص خواب…
تنهـایی یعـنی سـر سـفره عـید تنهـای تنهـا…
ترجیح می دهم تنها باشم و با وقار ،
تا این که در رابطه ای باشم که به خاطرش لازم باشد عزت نفسم را قربانی کنم !
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …
تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم
و این است درد مـــن . . .
تا بوده، همین بوده:
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که
هست!
بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون …
اره دیگه اینم یه نوع زندگیه......
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد …!
من اگه خدا بودم یه بار دیگه تموم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنها نمونده باشه ،
و هوای دو نفره ها رو اونقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم !
تو نمیدانی که تمام لحظات بی تو را با تو گذراندم به تنهایی …
گاهی آنقدر تنها می شوم که خدا هم به تقدیر می گوید :
کمی مهربانتر باش !
تنهایی یعنی شب ها اونقدر شعر بخونی و رو تختت فکر و خیال کنی تا بالاخره با اشک خوابت ببره و من همیشه اینگونه می خوابم …
کوچیکتر که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی وقتایی که هیشکی خونه نیست !
میتــــوانم فــراموشــت کنـــم...
فــقط با خــود سـخت می جنـــگم...
کـه دیـگر بـه یــاد نیــارمـت !
تکان می دهد خانه را سالی که می آید …
سرگرمیِ خوبی ست :
تو عکسِ قابت را و من قاب عکست را عوض می کنم
و آغاز می شود سال تنهایی ...
هیچ گـاه فکــر نمی کـردم فاصـله بینمــان آنقــدر زیـاد شـود کـه...
تـو بی خـــیـال زنـدگی کنــی ...
و مــن با خیــالـت ،
بـی خیــال زندگــی شــوم !!!
Power By:
LoxBlog.Com |